آهسته آهسته!
کاش میشد تمام لحظه های با تو بودنم را ضبط کنم تا هیچ یک از لحظه ها رو فراموش نکنم
یادم نره ک یک ماهی هست سینه خیز میری و چند روزه چهار دست و پا از این سر به اون سر میری و دو هفته ست ک دندونای پایینیت نیش زده و اینقدر تیزه ک وقتی دستمو گاز می گیری جیغم در میاد
یادم نره ک عید امسال با لباس جدیدت چقدر زیبا شدی و چقدر قشنگ مامان، بابا و دد را تلفظ می کنی
آه چقدر عجله داری برای بزرگ شدن، بگذار بیشتر نگاهت کنم. بگذار بیشتر با تو کودکی کنم
بگذار کمی بیشتر در آغوشم جا بگیری
من از زلال چشمای تو هیچ وقت سیراب نخواهم شد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی