محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

ثبت لحظه های شیرین ما ومحمد رضا

صبر کن...

1395/3/23 2:02
نویسنده : مادر یک سرباز
255 بازدید
اشتراک گذاری

چرا برات ننوشته م ک اومدیم تهران؟؟؟ 

چرا برات ننوشته م ک دندون سومت کامل دراومده و دندون چهارمت دو سه روزیه جوونه زده؟؟؟

اما اینبار داااغ داااااغ مینویسم نازنینم

امروز برای اولین بار روی پاهات ایستادی و دو قدم برداشتی

خدایا من دارم تموم میشم، مثل یه تیکه چوب ک داره میسوزه و میسوزه تا خاکستر بشه

باورم نمیشه ک دیگه هیییییچ وقت نمیتونم حس اولین در آغوش گرفتنت را تجربه کنم. یه جوجه استخونی ک می ترسیدم از زیر دستم بیوفته

باورم نمیشه دیگه هییییچ وقت نمیتونم حس اولین باری ک موقع شیر خوردن توی چشمام نگاه کردی و لبخند زدی را تجربه کنم

و حس اولین بار ک بلند خندیدی

و اولین باری ک غلتیدی

و اولین بار ک چهار دست و پا رفتی

و اولین بار ک مامان گفتی

و....

از فضای مجازی بیزارم چون هیچ وقت روی برگه های غمناک ترین خاطراتش جای هیج اشکی باقی نمیمونه

صبر کن مامان صبر کن

بذار بیشتر در آغوشت بگیرم، بوت کنم، توی چشمات غرق بشم 

صبر کن

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)